loading...
مدیر عاشق
لایو بازدید : 0 یکشنبه 05 آبان 1392 نظرات (0)

ترانه هامو گوش بده وقتی که بارون میزنه
وقتی که اشک ادما معنیه فریاد منه

ترانه هامو گوش بده وقتی دلت پر از غمه
وقتی تو سفرت شب و روز یه چیزی مثل نون کمه

با من بخون از مادری که توی درداش سوخته بود
از اون جوونی که برا نون شبش کلیه اشو فروخته بود

از پدری بخون که صد هیچ باخته بود به سرنوشت
از بچه ای که گشنه بود ولی مشق بابا نون داد مینوشت

 

یاس

زندگی نفس کش میخواد هر مشکلی طرفت میاد
تورو میکشه سمت خودش , پاره نمیشی فقط کش میاد

سر شدی جسم بیخودی که دیگه الکی حرص نمیخوری
مثل شلاقی که تو ۱۰ تاشو بخوری بقیشو حس نمیکنی

هرکی پرسید سلام چطوری جواب یک کلام دکوری
شکر , یعنی داغونی ممکنه از زندگی هر آن ببری

هی داری فرار میکنی از اونا که تورو زیر میز دور زدن
با یک لبخند تلخ گفتی که اینم از این این نیز بگذرد

پدرت قطعا مرده واسه زخمات مرهم درده
واسه اینکه جلوت سربلند بشه جلو ارباب سر خم کرده

مادرت که ماورای با مرام که تنها رفیق ماجراست
و استرس آیندته که یه روزی دور از جون از پا دراد

مشکلت پوله که چشمات بجای اشک با پول ترند
هرچند پولدارایی رو میشناسم که از منو تو داغون ترند

همه درگیریم همه از حقیقتا در میریم
از غصه هامون فقط جوک ساختیم مست کردیم خندیدیم

خب دنیا خوبه هم خشن درد هرکی قد جنبشه
فقط امیدوارم که تک به تک اینا روی هم جم نشه

چون که وقتی نقطه ای رسید که سرسخت و عقده ای بشی
خشم توی شریانته اون زمان وقت فریادته

اینقدر فریاد میزنم تا گوش دنیا کر بشه
اینقدر میگم که شاید چشم خدا هم تر بشه
اینقدر میگم که صدام برسه به کل زمین
دعا کنیم بارون بیاد دعا کنیم آمـــــــین

صابخونه یه برگه از کیف در اورد گفت ما رو خستم کردی
بزنید به چاک نذارید برگردم من با حکم جلب قطعی

گفتیم حاجی مکه رفتی مرگ هرکی که دوست داری
  شبه عیدی نزار حیرون و در به در شیم

ولی گفت دست من نیست

مادر زار میزد اثاث خونه رو بار میزد
صابخونه ای که با حکم تخلیه خودشو باد میزد

پدر خسته بود از این شانس
سرشکسته و پریشان

هر از گاهی به من چشمک میزد که
بهم بگه نترس من اینجام

درس و مشقی جمع و تفریق ضرب و تقسیم
زنگ تفریح بمبست یه مغز تعطیل
توفکرت ترک تحصیل

ادم همین وقت هاست که میتونه همه رو بشناسه
بشمار سه رفت اون که همش میگفتی جات تو تخم چشماته

رفاقت ها بوی خیانت میدن نه نگو توی قیافت دیدم
یکی راست و حسینی بهم بگه که معنی رفیقو کیا فهمیدن

ای کاش که بتونم دلیل نامردی هارو بدونم

همین که دو نفر رو با هم آشنا کردیم تیم شدن که بد منو بکوبن زمین

قلبتو عشقتو  حستو وقتتو هزینه کن که اخر بره با یکی دیگه تنهایی بشه نصیبمون
زندگی یه جزیره بود قدم زدم در مسیر تو که با لبخند بگی همه اینا وظیفه بود؟

یزیدتو

اینقدر فریاد میزنم تا گوش دنیا کر بشه
اینقدر میگم که شاید چشم خدا هم تر بشه
اینقدر میگم که صدام برسه به کل زمین
دعا کنیم بارون بیاد دعا کنیم آمـــــــین


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 11
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 11
  • بازدید ماه : 11
  • بازدید سال : 18
  • بازدید کلی : 89